کد مطلب:329795 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:156

نفرین حضرت زینب (س )
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

زینب (س ) گفت : كنار خیمه ایستاده بودم ، ناگاه مردی كبود چشم به سوی خیمه آمد (و آن خولی بود) و آنچه در خیمه یافت ، ربود. امام سجاد (ع ) روی فرش پوستی خوابیده بود، آن نامرد آن پوست را آن چنان كشید كه امام سجاد (ع ) روی خاك زمین افتاد، سپس او به من متوجه شد و مقنعه ام را كشید و گوشواره ام را از گوشم بیرون آورد كه گوشم پاره شد، و در عین حال گریه می كرد. گفتم : غارت می كنی در عین حال گریه می كنی ؟ گفت : برای مصایبی كه بر شما اهل بیت پیامبر (ص ) وارد شده گریه می كنم . گفتم : خداوند دستها و پاهایت را قطع كند و در آتش دنیا قبل از آخرت بسوزاند.

هنگامی كه مختار روی كار آمد و به دستور او خولی را دستگیر كرده و نزدش آوردند، مختار به او گفت : تو در كربلا چه كردی ؟ جواب داد: به خیمه علی بن الحسین امام سجاد (ع ) رفتم ، روسری و گوشواره زینب (س ) را كشیدم و ربودم . مختار گریه كرد و گفت : در این هنگام زینب (س ) چه گفت : خولی جواب داد: گفت خدا دستها و پاهایت را قطع كند و تو را در آتش دنیا قبل از آخرت بسوزاند، مختار گفت : سوگند به خدا، خواسته او را بر می آوردم ، آن گاه دستور داد دستها و پاهای خولی را بریدند و او را آتش ‍ زدند.(197)

197-سوگنامه آل محمد، ص 377 و 378.